او نماینده ورزش ایران به خصوص دختران ایران است. زهکمان را با تمام قدرت میکشد، گویی گوی سیاه رنگ وسط هدف دهها متر آنطرفتر مدام حرکت میکند. رقیبان همه هستند. آنهایی که مدال جهانی و حتی المپیک دارند. نجمه با تمام وجود زهکمان را رها میکند. بند دلش پاره میشود، تیر در داخل سیبل مینشیند، ولی نه آنجایی که مدال میدهند و نجمه انتظارش را میکشید. همین چند سانتیمتر کافی است تا در پایینترین رده قرار گیرد.
بله، این فاصله ورزش ایران با ورزش دنیاست. اشتباه نکنید، فاصله ورزش ما با ورزش حرفهای دنیا یک سانتیمتر و دو سانتیمتر و یا تنها چند کیلو وزنه و چند متر پرتاب نیست. در المپیک هر یک سانت و هر کیلو یعنی چندین کیلومتر و چندین تن که به سادگی، بدون برنامهریزی و زحمت قابل جبران نیست. داستان ورزش ایران در المپیک و نتیجهای که کاروان ورزش ایران در چین و حتی المپیکهای قبلی کسب کرده است، داستان همین تیر و کمان و رشتههای دیگر است.
آبتین یکی از دو نماینده ورزش دختران در المپیک بود؛ آیا دو نماینده کافی است؟
همه انتظار دارند تیر به هدف بنشیند، ولی نمینشیند. سوریان حریفان را ضربه فنی کند، ولی نمیکند. همه توپهای بسکتبالیستها وارد سبد شود، ولی نمیشود. فنهای رودکی، حاجی آخوندزاده و میراسماعیلی در جودو بر تن حریفان نمینشیند.
ورزشکاران ایرانی یکی پس از دیگری و خیلی زودتر از آنچه که انتظار میرفت از دهکده بازیها خارج شدند.المپیک پکن آنقدر برای ایرانیها غیرمنتظره بود که حتی حمید سوریان، کشتیگیر ریزنقش کشتی فرنگی ایران، که همواره در مسابقههای مختلف جهانی و بینالمللی جز طلا به مدال دیگری نمیاندیشید، به کسب رتبه پنجم بسنده کرد.دیسک احسان حدادی، قهرمان پرتاب دیسک ایران ،که پرتابهای او با نفرات دوم و سوم جهان برابری میکند، چنان در پرواز جا میماند که هفدهم میشود.
در خیلی از رشتههای دیگر نیز وضعیت همین است. حتی در کشتی، که میگویند ورزش اول ایرانیهاست، بدترین نتیجه تاریخ کشتی در المپیک در کارنامه ایران ثبت میشود.
کشتی ایران زمانی باخت که فراموش کرد اینجا رقابت های المپیک است
کشتی دو و میدانی ایران در پکن بد جوری به گل نشست
همه این ناکامیها داستان حضور ورزش ایران در المپیک است. المپیکی که کشورهای مختلف برای دستیابی به مدال در آن برنامهریزی و سرمایهگذاری میکنند و در نهایت در المپیک حضور مییابند؛ ولی داستان ورزش ایران فرق میکند. سقف آرزوی ایرانیها در ورزش به نظر کوتاه است.
فوتبال را که یادمان هست، فقط راهیابی به جامجهانی برای ما کعبه آمال بود. داستان المپیک نیز همین است. همین که پرچم ایران در دهکده بازیها برافراشته شود، برای ما افتخار است. البته برای نتایج کاروان ورزش در پکن اگر واقعنگر باشیم، خیلی متأثر نیستیم، چرا که واقعیت ورزشمان همین است. با توجه به نتیجه گذشته خیلی از رشتهها، حضور ورزشکاران ایران در مسابقههای بسکتبال، شنا، قایقرانی، بدمینتون و راهیابی دو بانوی ایرانی بهطور مستقیم به المپیک یک حرکت روبهجلو برای ورزش ایران در المپیک به شمار میآید؛ ولی فراموش نکنیم در المپیک افتخار به تعداد حضور ورزشکاران نیست؛ آنچه که از المپیک به عنوان تصویر ورزش کشورها ماندگار میماند، همان جدول ردهبندی مدالها و افتخارهاست.
جودو در پکن ضربه فنی شد تا مسئولان فدراسیون دیگر به افتخارات گذشته فکر نکنند
سهم طلای ایران از المپیک تنها مدال هادی ساعی بود
به همین دلیل بهتر است به نتیجه کارنامه ورزشکاران ایران در المپیک به عنوان یک درس و تجربه مهم بنگریم؛ تجربهای آموزنده که میتواند در صورت توجه به آن، زمینه موفقیت کاروان ورزشی ایران در بازیهای آسیایی 2010 گوانگجو و المپیک 2012 لندن را فراهم کند.
به همین دلیل میتوان پکن و همه اتفاقهای آن را فراموش کرد.
برای کسب موفقیت باید در ردههای پایه سرمایهگذاری کرد. هزینههای میلیاردی، آن هم برای 55 نفر چارهساز نیست. باور داریم اگر در المپیک 2012 لندن برای کسب دو تا سه مدال شرکت نکنیم، اتفاقی نمیافتد. کافی است هزینه این المپیک را در ورزش مدرسهها و باشگاههای سازنده ببریم، آن وقت میتوانیم در المپیک 2016 به جای روزشماری برای پایان المپیک به افتخارآفرینی ورزشکارانمان امیدوار باشیم.